هیچکس
بر نیمکت پارک به تنهایی
نمینشیند!
یا یار در بر است , یا یاد
یار در سر ....
همیشه
دور نما ها
خواستنی
ترند
مثل
سراب
مثل
فردا
مثل
تــو...
چه پرجرات
میشوددربرابرت:
کسی که میفهمد:ازته
دل دوستش داری . . .
می
نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...
می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...
تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!
نگاه که بیاندازی مرا
خواهی دید.............
همان پسری که پشت به
تمام دنیا
ایستاده و نگاهش
منتظر توست.........
همان که دل از تمام
دنیا بریده
و تمام دلش را گره
کور به دلت زده............
همان که دلش می گیرد
وقتی دلگیری........
همان که دلش تنگ می
شود زمانی که نیستی....
همان که دلش می میرد
اگر روزی نباشی..........
اری.......
من همانم که از روز
اشنایی با تو
با دلم تنها زندگی می
کنم.....
یه وقت به سرت نزند..!!
که شعر هایم را بتکانی
چرا که رسوا خواهم شد !
و همه خواهند دید.....
لحظه لحظه تو را میان "واژه هایم
"
به
جز حضور تو . . .
هیچ چیز این جهان بی کرانه را جدی نگرفته ام
حتی عشق را . . .
بــــــاور
نمی کنم
اینگونه عاشقـانه
در مـن ، حبس شده باشی!!
بگو با چه جادوئی
مرا اینگونه نا عادلانه وقف خودت کردی؟
هـميشه باید کسي باشد
کـــہ مــَعني سه نقطههای انتهای جملههايَت را بفهمد
هـميشه بايد
کسـي باشد
تا بُغضهايت
را قبل از لرزيدن چانهات بفهمد
بايد کسي باشد
کـــه وقتي صدایت
لرزيد بفهمد
کـــه اگر سکوت کردی، بفهمد..
.
.
کسي بـاشد
نـمـی دانـم مـی دانـی یـا نـه !
مـن هـمـان لـحـظـه ای مـتـولـد شـدم ،
کـه تـو بـرای اولـیـن بـار بـه مـن گـفـتـی :
دوسـتـت دارم ...!
تاریک بــاد !
خـانـه
ی مــــردی
که
نــمی جنـگـــــد
بـــرای
زنـی که
دوستـــش
دارد!
آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد
تو در آن نزدیکی باشی . . .
.
.
.
.
سوره ی صورتت،
برای ایمان آوردنم کافی ست؛
آیه های بوسه ات،
مومنم خواهد کرد!
پیام-برِ اینهمه اعجاز میشوم،
و می گویم برای مردم:
و قسم به عشق،
و قسم به روزی که عاشق شدم!
باران که می زنـد، هـمه چیز تازه می شود حتّی
داغِ نبودن ِتـــــــــو . . .
همین
که هستی...
همین
که لابلای کلماتم...
نَفَس
میکشی...
راه
میروی...
در
آغوشم میگیری...
همین
که پناه ِ واژه هایم شده ای...
همین
که سایه ات هست...
همین
که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم
نشده اند...
کافیست
برای یک عمر آرامش ؛
فقط
باش!
برای
من...
برای
زندگی...
فقط
باش!